آزادسازي خرمشهر در سوم خرداد 61، يكي از مهمترين وقايع در تاريخ انقلاب و جنگ تحميلي است. عمليات فتح خرمشهر، به دليل اهميت آن از نظر نظامي و سياسي به مطالعۀ فراوان نياز دارد كه در اين مقاله، به اختصار بدان ميپردازيم.
اين عمليات با نام «بيت المقدس» طي 3 مرحله انجام شد و 25 روز به طول انجاميد. رمز عمليات، ذكر مقدس «يا علي بن ابيطالب )ع(» بود و در ساعت 30 دقيقۀ بامداد 10/2/61 آغاز شد. غرب كارون، جنوب غربي اهواز و شمال خرمشهر، مناطقي بودند كه اين نبرد در آن مناطق شكل گرفت. وسعت منطقۀ عمليات، حدود 6000 كيلومتر مربع بود.[1]
اين عمليات پس از برنامه ريزي دقيق و ساعتها طرح و برنامه آغاز شد و اين در حالي بود كه هدف اصلي آن، يعني آزادسازي خرمشهر، اهميت فوق العادهاي داشت. اين شهر براي ايران و عراق بسيار مهم بود؛ به عبارت ديگر، خرمشهر، برگ برندۀ جنگ بود و هر كس بر آن تسلط مييافت، برتري خود را اثبات ميكرد؛ از اين رو عراق ، به طور ويژهاي در پي حفظ آن بود و نيروهاي بسياري در آن منطقه، متمركز كرده بود. ايران نيز كه از اهميت استراتژيك خرمشهر، آگاه بود، برنامهاي وسيع و سنگين براي آزدسازي آن منطقه تدارك ديده بود. مرحلۀ اول عمليات در غرب كارون و در 10/2/61 آغاز شد و سرعت عمليات دشمن را غافلگير كرد. در حقيقت، دشمن هرگز گمان نميكرد كه ايران بتواند با عبور از رودخانه، خود را به جادۀ اهواز – خرمشهر برساند، ولي اين امر تحقق يافت.
مرحلۀ دوم در 16/2/61 روي داد. ايران در اين مرحله، تهاجم خود را به سوي نوار مرزي آغاز كرد. اين قسمت، از جادۀ اهواز- خرمشهر در غرب كارون آغاز شد. لشكر عراق در اين ماجرا محاصره و منهدم شد و افراد بسياري به اسارت درآمدند. نتايج مهمي از اين نبرد، نصيب ايرانيان شد. در اين نبرد، نيروهاي ايراني توانستند در 17 كيلومتر از نوار مرزي استقرار يابند. در مقابل، نيروهاي عراقي از جفير، كرخه نور، هويزه و پادگان حميد عقب نشيني كردند و در محور شلمچه – خرمشهر متمركز شدند.
اكنون زمان حملۀ نهايي فرا رسيده بود. مرحلۀ سوم عمليات در 24/2/61 آغاز شد. اين عمليات، 10 روز مداوم به طول انجاميد و هدف نهايي آن، آزادسازي خرمشهر بود. حملۀ سنگين نيروهاي اسلام، سبب عقبنشيني متجاوزان شد. مرگ فرمانده نيروهاي عراقي، روحيۀ آنها را ضعيفتر كرد و سرانجام در 11 بامداد سوم خرداد 61، خرمشهر آزاد شد.[2] دشمن مزدور با تمام امكانات و تجهيزات و با وجود ياوران بسيار، در برابر قدرت ايمان و وحدت ملت ايران شكست خورد و با دادن تلفات و ضايعات فراوان، خرمشهر را به صاحبان اصلي آن،واگذار كرد و گريخت.
از جمله نتايج اين عمليات، انهدام كامل 2 لشكر عراق، آسيب ديدن 6 لشكر به ميزان 20-60 درصد، كشته و زخمي شدن بيش از 6 هزار نفر، اسارت 17499 نفر و انهدام 550 تانك و نفربر، 50 خودرو، دهها عراده توپ، 53 هواپيما، 3 هلي كوپتر ومقادير زيادي جنگ افزار و مهمات است.[3]
يكي از دلايل شكست عراق، پيشينۀ ايران بود. عراق، پيش از اين به دليل وضعيت سياسي داخلي ايران و نتايج سلسله عملياتهاي ناموفق در پاييز و زمستان 1359 ش به فرماندهي بني صدر، از نظر استراتژيكي در غفلت كامل به سر ميبرد؛ تا آنجا كه بسياري از مقامهاي عالي رتبۀ عراق در طول تابستان 1360 ش كاملاٌ به اين باور رسيده بود كه دولت ايران تا پاييز همان سال سقوط خواهد كرد.
واكنش عراق در اين باره بسيار جالب است. عراقيها، در 4 خرداد از طريق رسانهها اعلام كردند كه نيروهاي ما، ايرانيان را گوشمالي دادند و در 3 خرداد تا مرزهاي بين المللي عقب نشيني كردند. آنهابه جاي خرمشهر از عنوان «بندر خرمشهر» استفاده كردند و دربارۀ شكست خود، چيزي نگفتند.[4] پس از آن تلويزيون ايران، صحنههايي از جبهههاي جنگ، اسارت نيروهاي عراقي و...نشان داد تا همگان از ماجرا باخبر شوند. صدام پس از شكست از مصر درخواست كمك كرد و گفت كه اگر ارتش مصر به بغداد بيايد، وي به استقبال آنها خواهد شتافت.
كشورهاي عربي براي اعلام حمايت از عراق و روحيه دادن به صدام حسين، به تبليغات به نفع وي ادامه دادند. كشورهاي مغرب زمين نيز كه تا آن زمان، چشم و گوش خويش را بر فجايع جنگ تحميلي بسته بودند، براي آتش بس و ايجاد صلح در منطقه به تكاپو افتادند. آنها پيروزي ايران را خطري براي منطقه وانمود ميكردند. جامعۀ اروپا، در همان سوم خرداد، نگراني خود را از ادامۀ جنگ، ابراز داشتند.[5] در واقع، پيروزي اعجاب برانگيز قواي اسلام، سبب شده بود تا آنها بيمناك شوند.
اهم نتايج فتح خرمشهر را ميتوان چنين برشمرد:
الف: تغيير توازن سياسي- نظامي به سود ايران
آثار اين امر در اظهار نظر كشورهاي منطقه و دولتهاي غربي و آمريكايي و رسانههاي آنها به خوبي مشهود بود و نگراني آنان را برانگيخت؛ زيرا آنها كه به نابودي انقلاب، دل بسته بودند، اكنون ميديدند كه انقلاب، توانسته خود را محكم و استوار نگه دارد. اكنون نگراني آنها از فروپاشي رژيم عراق بود.[6]
ب: به دست گرفتن ابتكار عمل توسط نيروهاي ايران
عمليات آزادي بستان و...اكنون عمليات فتح خرمشهر، سبب شد كه نيروهاي عراقي، به دفاع روي بياورند و در انتظار حملات رزمندگان اسلام باشند.
ج: تقويت روحيۀ مردم ايران
د: تقويت روحيۀ شهادت طلبي
ه: بازگشت امنيت براي مناطق جنوب
پس از فتح خونين شهر، مناطق مسكوني جنوب كه در برد آتش توپخانه دشمن قرار داشتند از اين خطر نجات يافتند.
و: افزايش هماهنگي بين نيروهاي ايراني
در اثر اين عمليات، بين نيروهاي سپاه، ارتش و بسيج، هماهنگي افزايش يافت و تجارب بسيار مفيدي به دست آمد.
ز: تقويت توان نظامي ايران
ايران بر اثر اين پيروزي، توان نيروي نظامي خود را تجديد كرد؛ زيرا پيشتر، اين توان رو به ضعف نهاده بود.[7]
ح: شكست سياسي و نظامي عراق
صدام كه از حمايت همه جانبۀ غرب و برخي دولتهاي شرقي بهره ميبرد، بر اثر اين رخداد، وجاهت خود را از دست داد. سرعت عمل نيروهاي ايراني، متجاوزان را غافلگير كرد. همچنين عبور از كارون، نيروهاي عراقي را متحير ساخته بود؛ زيرا آنها باور نميكردند كه ايران از اين مسير، استفاده كند.
ط: از دست رفتن برگ برندۀ عراق در مذاكرات صلح
عراق، خرمشهر را تصرف كرده بود و قصد خروج نداشت. قصد رژيم اشغالگر، اين بود كه با اين برگ برنده، ايران به پاي ميز مذاكره بنشاند و از آن امتياز بگيرد؛ اما با آزادسازي خونين شهر، عزت ايران، بازگشت و عراق، ناكام ماند.
ي: ايجاد تهديد براي عراق
عقب نشيني نيروهاي متجاوز، سبب شد كه مناطق نفت خيز دشمن، در تيررس رزمندگان اسلام قرار بگيرد. بصره از سوي ايران تهديد ميشد و اين امر، دولت متجاوز را بيش از پيش مضطرب كرده بود.
ك: برداشتن مهر سكوت
در تمام مدتي كه نيروهاي اشغالگر، در قسمت هايي از خاك ايران، حضور داشتند، مجامع بين المللي سكوت اختيار كرده بودند؛ ولي پس از آزادسازي خونين شهر، آنها به تكاپو افتادند تا از پيشرفتهاي بعدي ايران و نابودي رژيم عراق، جلوگيري كنند.[8]
ن: افزايش حمايتها از عراق:
كمكهاي فراواني به عراق، سرازير شد تا صدام، روحيۀ خود را از دست ندهد. همچنين ممكن بود كه بر اثر تضعيف روحيۀ عراق و شكست آن، كشورهاي منطقه هم از غرب و آمريكا دلسرد شوند؛ از اين رو حمايتهاي حاميان صدام، به رغم اين شكست سنگين، افزايش يافت.
[1] . سازمان تبليغات اسلامي، بر شطي از حماسه و حضور، ص 384-386، سازمان تبليغات اسلامي، 1375ش.
[2] . گذري بر دو سال جنگ، دفتر سياسي سپاه پاسداران، ص 58، بي تا.
[3] . ر.ك: علي اكبر ولايتي، تاريخ سياسي جنگ تحميلي، ص 101و 102 ،اول، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1376ش.
[4] . ر.ك: علي اكبر ولايتي، تاريخ سياسي جنگ تحميلي، ص 103-104.
[5] . ر.ك: همان، ص 146-163.
[6] . ناصر ايراني، برگزيده مقالههاي نشر دانشها بحران دموكراسي در ايران، ص 275-277، تهران، نشر دانشگاهي، 1371ش.
[7] . علي اكبر ولايتي، تاريخ سياسي جنگ تحميلي، ص 119.
[8] . علي اكبر ولايتي، تاريخ سياسي جنگ تحميلي، ص115و116.